فضیلت گمنامی در روایات و متون دینی |
گمنامى و خمول شعبهایست از زهد و از صفات حسنه مقرّبین مؤمنین و از علائم اهل بهشت است و خدا دوست میدارد صاحب آن را بلکه در روایات است که حقتعالى در مقام منّت بر بعضى از بندگان خود میفرماید که آیا انعام نکردم بتو آیات را و از مردم پوشیده نداشتم آیا نام ترا از میان مردم گم نکردم بلى چه نعمت از این بالاتر که کسى خداى خود را بشناسد و بقلیلى از دنیا قناعت کند و کسى او را نشناسد چون شب در آید بعد از عبادت خود با من و استراحت بخوابد و چون روز شود بخاطر جمع بشغل خود رو آورد...
نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص 137
پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
خدا را با چیزى برتر از عقل نمىتوان عبادت کرد، مؤمن تا ده صفت نداشته باشد خردمند نیست:
مردم به خیرش امیدوار، و از شرش در امان باشند، کار نیک دیگران را زیاد شمارد ولو کم باشد، کار نیک خود را کم شمارد ولو زیاد باشد، در همهى عمر از تحصیل علم خسته نشود، و از انجام حوائج مراجعین بستوه نیاید، گمنامى و خمول را بیش از شهرت و احترام ظاهرى دوست بدارد، فقر در نظرش محبوبتر از توانگرى باشد، از دنیا تنها به یک قوت اکتفا کند، دهم که حائز اهمیت بسیارى است اینکه هر کس را بهبیند گوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است، چون مردم دو دستهاند: یا از او بهترند و یا بدتر، در برابر بهتر تواضع کند تا به او ملحق شود، و نسبت به آن هم که ظاهر خوشى ندارد گوید: ممکن است باطنش از من بهتر باشد، یا از انحراف بازگردد و عاقبتش بخیر شود، اگر کسى این جهات را رعایت کند مجد و عظمت خود را بازیافته و بر مردم دوران خویش فائق آمده است.
نصایح، ص 308
قالَ الرّضا (ع): لا یَتِمُّ عَقلُ امرِءٍ مُسلِمٍ حَتِی تَکوِنَ فیهِ عَشرُ خِصالٍ: اَلخیَرُ مِنهُ مَأمُولٌ، وَ الشَّرُّ مِنهُ مَأموُنٌ، یَستَکثِرُ قَلیلَ الخُیرُ مِن غَیرِهِ، وَ یَستَقِلُّ کَثیرَ الخَیرِ مِن نَفسِهِ، لا یَسأمُ مِن طَلَبِ الحَوائِجِ اِلَیهِ، وَ لا یَمَلُّ مِن طَلَبِ العِلمِ طوُلَ دَهرِهِ، اَلفَقرُ فِی اللهِ اَحَبُّ اَحَبُّ اِلَیهِ مِنَ الغِنی وَ الذُّلُّ فِی اللهُ اَحَبُّ اِلَیهِ مِنَ العِزِّ فی عَدُوَّهِ، وَ الخُموُلُ اَشهی اِلَیهِ مِنَ الشُّهرَةِ ثُمَّ قالَ (ع): اَلعاشِرَةُ، وَ مَاالعاشِرَةُ، قیلَ لَهُ: ما هِیَ، قالَ (ع). لا یَری اَحداً اِلاّ قالَ: هُوَ خَیرٌ مِنّی وَ اَتقی.
عقل شخص مسلمان کامل نیست مگر اینکه ده خصلت داشته باشد: 1- از او امید خیر برود، 2- از شرّ و بدیِ او در امان باشند. 3- خیر و کار خوب اندک دیگری را بسیار بشمارد 3- کار خوب و خیر زیادِ خود را کم شمارد 5- هر چه حاجت زیاد از او بخواهند دلتنگ و ملول نشود 6- در همه عمر خود از طلب علم و دانش خسته نشود 7- فقر در راه خدا از توانگری در نزد او محبوبتر باشد 8- خواری در راه خدا از عزّت و آقایی که با دشمن خدا باشد نزد او محبوبتر است 9- گمنامی را از شهرت بیشتر دوست داشته باشد 10- سپس فرمود دهم و چیست دهم و چقدر مهمّ است؟ به آن حضرت عرض شد: دهمی کدام است؟ فرمود: هرگز احدی را نبیند مگر اینکه بگوید: او از من بهتر و با تقوی تر است. البحار 78/336 - تحف العقول /467
حضرت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
دست خدا بالاى سر مکفرین (گمنامان) باشد که برحمت در پرواز است.
علل الشرائع
امام ششم علیه السلام
مؤمن مکفر و گمنام است زیرا کار خیرش بدرگاه خدا عزوجل بالا میرود و در میان مردم منتشر نشود و کافر نامدار و مشهور است زیرا کار خیرش در میان مردم منتشر شود و بسوى آسمان بالا نرود.
جلد شانزدهم بحار الانوار، ج2 ،ص30
امام صادق علیه السّلام
من به حال آن دوستانم غبطه مىخورم که با داشتن ایمان اهل صلاح و شایستگى هستند، و عبادت خداوند را نیکو بجاى مىآورند، و در نهان او را پرستش مىکنند و در میان مردم گمنام زندگى مىنمایند.
آنها شهرت و معروفیت ندارند تا مردم با انگشتان خود آنها را به یک دیگر نشان دهند، روزى آنان به اندازه زندگى مىرسد و نیاز به کسى پیدا نمىکنند و صبر دارند، مرگ آنها را زودتر فرا مىگیرد و از خود میراث کمى بجاى مىگذارند و گریهکنندگان آنها کم مىباشند.
عبد اللَّه بن سنان گوید: خوشا بحال بندهاى که گمنام زندگى کند، با مردم در ظاهر رفت و آمد داشته باشد ولى در دل اعمال آنها را ترک کند، مردم او را در ظاهر بشناسند و او هم مردم را در باطن شناسائى کند.
بحار الانوار، ج1،ص 474
امام باقر علیه السّلام
رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله فرمودند: خداوند مىفرماید: از بهترین بندگان من که همه به حال او غبطه مىخورند بندهاى مىباشد که سبکبار باشد، و در انظار چندان مورد نظر قرار نگیرد ولى در باطن خود داراى ارج و اعتبار باشد.
عبادت خداوند را نیکو بجاى آورد، و در میان مردم گمنام زندگى کند، روزى او به قدر کفاف به او برسد و به آن صبر داشته باشد، و هنگامى که درگذرد وارث او کم باشند و گریهکنندگان او کمتر باشند.
بحار الانوار، ج1،ص 474
امام باقر علیه السّلام
مردى کتابى پیدا کرد و خدمت رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله آورد، رسول خدا دستور دادند همه در مسجد حاضر شوند، مردم از زن و مرد در مسجد حاضر گردیدند رسول اکرم بالاى منبر رفتند و هنگامى که کتاب را باز کردند معلوم شد کتاب یوشع بن نون وصى حضرت موسى علیه السّلام مىباشد.
در آن کتاب نوشته شده بود بنام خداوند بخشنده مهربان خداى شما به شما مهربان و رحیم مىباشد، اى مردم بدانید که بهترین بندگان خدا آنهائى هستند که متقى و پرهیزگار و پاک و گمنام باشند...
بحار الانوار، ج1،ص 595
حضرت صادق علیه السّلام
شخص گمنام در قلعه محکم خدا متحصن و در پناه لطف او نگهبانى و نگهدارى شدهاى خوشا بحال کسى که در نهان و آشکار فقط با خدا ارتباط دارد.
بحار الانوار، ج 67 و 68 و ج1، ص110 و مصباح الشریعه
پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و اله
خداوند پرهیزکاران گمنام را دوست دارد آنان که هر گاه آشکار مىشوند شناخته نمیشوند هر گاه پنهان شوند ناپدید نگردند، دلهایشان چراغهاى هدایتند از هر تاریکى نجات پیداکنندگانند.
کتاب الروضة در مبانى اخلاق، باب 7 ،ص 159
قسمتی از مناجات حضرت علی علیه السلام در ماه شعبان
خدایا کسى که بوسیله تو شناخته شود گمنام نیست.
صحیفه علویه، متنفارسى، ص 191
|
تاریخ : شنبه 93/2/20 | 1:27 عصر | نویسنده : نیمانیک سپهر | نظرات ()